ظاهراً معرب است. ظاهراً نام جشنی است. یوم نثرالورد و در کتاب نقود آمده است:متوکل پدر معتز، در روزهای شادخواری خویش... درهم هایی سکه زد و مقدار آن پنج هزار هزار بود و آنها را برای (جشن) شاذ کلاه (یوم نثرالورد) برنگهای سرخ و زردو سیاه درآورد، و به خنیاگر خود دینارهایی بنام ’دینارهای خریطه’ ارزانی داشت و روی هر دیناری نوشته بود ’این دینار در کوشک خریطۀ امیرالمؤمنین المعتزباﷲسکه زده شده است’. و این جمله روایت شابشتی است در کتاب ’الدیارات’. (النقود العربیه، حاشیۀ ص 164)
ظاهراً معرب است. ظاهراً نام جشنی است. یوم نثرالورد و در کتاب نقود آمده است:متوکل پدر معتز، در روزهای شادخواری خویش... درهم هایی سکه زد و مقدار آن پنج هزار هزار بود و آنها را برای (جشن) شاذ کلاه (یوم نثرالورد) برنگهای سرخ و زردو سیاه درآورد، و به خنیاگر خود دینارهایی بنام ’دینارهای خریطه’ ارزانی داشت و روی هر دیناری نوشته بود ’این دینار در کوشک خریطۀ امیرالمؤمنین المعتزباﷲسکه زده شده است’. و این جمله روایت شابشتی است در کتاب ’الدیارات’. (النقود العربیه، حاشیۀ ص 164)
شاه کلاه. کلاهی مخصوص بزرگان در ایام سلام در خدمت پادشاهی. (یادداشت مؤلف) : چوشه کلاه دمی گوش باش وین سخنان که در حکایت رختست یاد گیر از بر. نظام قاری (دیوان ص 16). آئینی که چشم هیچ عین البقری و گوش هیچ شه کلاهی ندیده و نشنید. (دیوان نظام قاری ص 152). ز افتادگی وز ره قدر و جاه همه کفش باشیم و او شه کلاه. نظام قاری (دیوان)
شاه کلاه. کلاهی مخصوص بزرگان در ایام سلام در خدمت پادشاهی. (یادداشت مؤلف) : چوشه کلاه دمی گوش باش وین سخنان که در حکایت رختست یاد گیر از بر. نظام قاری (دیوان ص 16). آئینی که چشم هیچ عین البقری و گوش هیچ شه کلاهی ندیده و نشنید. (دیوان نظام قاری ص 152). ز افتادگی وز ره قدر و جاه همه کفش باشیم و او شه کلاه. نظام قاری (دیوان)
دهی از دهستان لاله آباد بخش مرکزی شهرستان بابل. دارای 360 تن سکنه. آب آن از رودخانه و چشمه. محصول آن برنج، مختصر غلات وپنبه و کنف است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی از دهستان لاله آباد بخش مرکزی شهرستان بابل. دارای 360 تن سکنه. آب آن از رودخانه و چشمه. محصول آن برنج، مختصر غلات وپنبه و کنف است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
کلاهی که در شب و در هنگام خواب بر سر گذارند. (ناظم الاطباء). کلاهی که در شب خصوص برای خواب به سر میگذارند. (فرهنگ نظام) ، عرقچین، کلاه سیاه. (ناظم الاطباء)
کلاهی که در شب و در هنگام خواب بر سر گذارند. (ناظم الاطباء). کلاهی که در شب خصوص برای خواب به سر میگذارند. (فرهنگ نظام) ، عرقچین، کلاه سیاه. (ناظم الاطباء)